ای بام صبح خورشید ،ای شب سحرمبارک

 

در دامن ستاره ، قرص قمر مبارک

 

 بر گلبن ولایت    یاس دگر مبارک

 

طوبا ثمر مبارک  دریا گهر مبارک

 

میلاد ماه آمد، خورشید راه آمد

 

یوسف زچاه آمد ، میر سپاه آمد

 

شمشیر آل هاشم شیر حسین وحیدر

 

دریای معرفت را در کف گهر ببینید

 

بعد از طلوع خورشید قرص قمر ببینید

 

شیر خدا علی را شیر دگر ببینید

 

 در روی ماه عباس روی پدر ببینید

 

روح فتوت است این           , جان محبت است این

 دریای غیرت است این           سقای عترت است این

دادند بوالحسن را امشب حسین دیگر

 

گلبوسه ولایت بر چشم وفرق ودستش

 

ناخورده  شیر دادند پیمانه الستش

 

شد در نگاه اول وقف حسین هستش

 

از اشک شوق لبریز شد جام چشم مستش

 

از عشق رنگ وبو داشت         درمهد های وهو داشت

 با یار گفتگو داشت                     انگار آرزو داشت

 ناخورده شیر گردد قربانی برادر

 

ام البنین گرفته در دست ماهپاره

 

ای آسمان بیفشان  در مقدمش ستاره

 

آغوش یاربراو گردیده گاهواره

 

گوید هزار نکته چشمش به یک اشاره

 

من جان نثار یارم  سرروی دست دارم

 

این قلب بی قرارم این چشم اشکبارم

 

از گاهواره روحم در کربلا زند پر

 

در هر نی وجودم آوای نی نوائی است

 

شورم همه حسینی  عشقم همه خدائی است

 

جانم ، تنم ، وجودم ،دستم ، سرم ، فدائی است

 

عالم همه بدانند ، عباس کربلائی است

 

ایثار ِدین ودَینم  زخم است زیب وزینم

 

مرگ است نور عینم  من عاشق حسینم

 

کو مرگ تا بگیرم اورا چوروح در بر

 

دریای سرخ غیرت روح وفاست عباس

 

خون حسین، یعنی خون خداست عباس

 

عشاق جان به کف رافرمان رواست عباس

 

باب الوائج خلق مشکل گشاست عباس

 

مهر و وفاش عادت دلداده اش عبادت

 

از لحظه ولادت        تا لحظه شهادت

 

عشق حسین دردل شورحسین در سر

 

ناخورده شیر مادر زد ساغر بلا را

 

در مهد ناز میدید صحرای کربلا را

 

 خوشتر زشیر نوشیدصهبای سرخ لا را

 

از لحظه ولادت بشنید این صدارا

 

 تو کشتۀ ولائی تو عاشق بلائی

 

عطشان بحر لائی   سقای کربلائی

 

زیبد که بوسدت دست شیر خدا مکرر

 

تا حشر می درخشد در موج بحر نامت

 

در عین خشک کامی دریاست تشنه کامت

 

حسرت برند عاشق در حشر بر مقامت

 

از اولیا درودت  از انبیا سلامت

 

خون برادر تو  جوشد به پیکر تو

 

از پای تا سر تو  زهراست مادر تو

 

 بهرشفاعت آرد دست تورا به محشر

 

ای تشنۀ لب تو، آب فرات عباس

 

باب المراد عباس ، باب النجات عباس

 

گردیده دور قبرت  آب فرات عباس

 

خون خدات فرمود  جانم فدات عباس

 

خون حسین خونت روی حسین رویت

 

چشم حسین سویت میثم گدای کویت

 

لطفت نمی گذارد اورا برانی از در

 

دسته ها :
جمعه نهم 5 1388
X