از کوثر و زمزم دهن خویش بشویم

 

تا با مدد فاطمه س از فاطمه س گویم

 

درمانده­ام از گفتن و شرمنده از اویم

 

گرد و عرق شرم روان از سر و رویم

 

این نکته عیان است، عیان است، عیان است

 

مداحی ناموس خدا فوق بیان است

 

او گوهر نایافتة بحر عقول است

 

او کوثر نشناختة شخص رسول است

 

او نور الهی به صعود و به نزول است

 

والله بتول است، بتول است، بتول است

 

 موسی نتوان گفت بدان لحن فصیحش

 

 عیسی بزند بوسه به دست دو مسیحش

 

جبریل امین بعد نبی هم­سخن اوست

 

پیراهن پاکیزة عصمت به تن اوست

 

روح نبی، ارواح رسل در بدن اوست

 

گل­های گلستان خدا از چمن اوست

 

جایی که زند ختم رسل بوسه به دستش

 

مدح من و مدح همه خلق است شکستش

 

جبریل برد سجده به خاک درِ زهراس

 

دامان زمان است پر از کوثر زهراس

 

ذات ازلی بوده ثناگستر زهرا

 

قرآن علی حُسن خدا، منظر زهراس

 

 نامش همه جا در همه دم بر لب شیعه است

 

آئین علیع دوستیش مکتب شیعه است

 

این کیست که خواند پدرش­ ام ابیها؟

 

دربارة او ختم رسل گفت فداها

 

سر تا به قدم آیینة طلعت طاها

 

سوگند به نجم و قمر و شمس ضحاها

 

تنها نه محمدص، نه علی مفتخر از اوست

 

بشناس که ذات ازلی مفتخر از اوست

 

یا فاطمهسای کوثر و تطهیر به شانت

 

ای در همه آیات خداوند نشانت

 

نازل شده یک سوره به یک قرصه نانت

 

گم، در حرم گمشده، خلق دو جهانت

 

مهریة تو آب و همه تشنة آبند

 

بی­آب همه خلق جهان در تب و تابند

 

نام تو نجات است، نجات است، نجات است

 

فیض تو حیات است، حیات است، حیات است

 

حج است، زکات است، صیام است و صلات است

 

مهر تو به پرونده قبول حسنات است

 

 بی­حبّ تو طاعات گناه است، گناه است

 

 پرونده اعمال سیاه است، سیاه است

 

جایی که خداوند فرستاده سلامت

 

ختم رسل افراشته قامت به قیامت

 

جایی که شده شخص علی محو مقامت

 

جایی که تو بودی همه جا رکن امامت

 

چون شد که عدو بست کمر بر ستم تو؟

 

 شد دود بلند از درِ بیت­الحرم تو؟

 

آن بیت خدا را که نبی کرد زیارت

 

سوزاند عدو از ره بیداد و شرارت

 

شد حق تو و حق علی یکسره غارت

 

بر مصحف رخسار تو کردند جسارت

 

 با ضربِ لگد خصم ستمکار تو را کشت

 

 ای پاک­تر از آیة تطهیر، چرا کشت؟

 

با کشتن فرزند تو شد دست عدو باز

 

شد کشتن سادات بنی فاطمه س آغاز

 

با این همه ای کوثر پیوسته سرافراز

 

تا روز جزا کثرت نسلت کند اعجاز

 

 سادات فزونند به عالم ز شماره

 

 چونان که درخشد به سماوات ستاره

 

گیرم به فلک اوج سخن را برساند

 

گیرم ز دهن دُر مضامین بفشاند

 

"میثم" چه بگوید؟ چه بیارد؟ چه بخواند؟

 

کس غیرخدا وصف تو گفتن نتواند

 

ای رکن علی حیف که یکباره شکستی

 

از پای فتادی ولی از پا ننشستی 

 التماس دعا: محسن زاده

  
دسته ها :
پنج شنبه بیست و هفتم 1 1388
X